:: عزیزم!
میدونی؟ کسی که برام وقت میذاره و کاری می کنه یعنی برام ارزش قائل شده.
منم صد در صد این ارزشو براش قائلم و سعی می کنم تا جایی که در توانم هست ازش تشکر کنم :]
خوشحالم که دوستش داری :*
مرسی جان دل. زنده باشی :)
موقت خواهد بود......برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 168 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 17:10
جای تو اینجاست؛
درست در مرکزیترین نقطۀ آغوشم...
عنوان: علیرضا بدیع
پ ن: رفقای جان، نمکشو آغاز شده. تا 48 ساعت می تونید به مطالب رای بدین :)
مطلب من هم امروز جزوشون هست. هر چند داغانه ولی خب وظیفۀ ما بود بگیم :دی
موقت خواهد بود......برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 17:10
در این که من یه روز از عشق دریا دیوونه میشم شکی نیست :)
پ ن: کتابخونه هریپاترو نداشت. کتاب جنگل وارونۀ سلینجر رو گرفتم. امیدوارم خوشم بیاد ازش.
مامان لب ساحل یکم ازش خوند گفت قشنگ نیست :|
این [ویژهبرنامۀ] رادیوبلاگیها رو از دست ندین :)
عنوان: حافظ
موقت خواهد بود......برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 163 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 17:10
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 22:42
به اتفاقات دور و برم که نگاه میکنم همهاش میرسم به این جمله: بمیرم برای خودم...
پ ن: چقدر بد است آدم نتواند از دردهایش بگوید. نه که نخواهد. نتواند.
عنوان: فاضل نظری
موقت خواهد بود......برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 3:21
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 173 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 3:21
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 3:21
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 168 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 20:53
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 155 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 20:53
شما روز قبل کنکورتون رو چطور گذروندید؟ :)
[حریر: معمولی تر از هر روز دیگه ای. صبح رفتم بازار و خوراکی و پسته و... خریدم و مغزم از شدت گرمای هوا آب پز شد! صورتم تا دو ساعت مثل لبو قرمز بود :| بعدازظهرش عادی گذشت و کمی خوابیدم. بعد رفتم خونۀ عمه تا حداقل امروز یه کم از معمولی بودن در بیاد :| اونجا ولی یه اتفاق قشنگ افتاد. خورشید زنگ زد. حرف زدیم. کلی نکته گفت که حتی به ذهنم نمی رسید. اگه پیشم بود بغلش می کردم حتما :) عزیزم...]
موقت خواهد بود......برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 161 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 20:53
مرسی خوب خوندین :]
واو! :))))
یاد دبیر زبانم افتادم. ایشون هم می گفت روز کنکور یه نیم ساعت خوابید سرجلسه :دی
این بیخیالی بهتره به نظرم. استرس کارو خراب می کنه همیشه :))
موقت خواهد بود......برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 159 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 20:53
شبم تو خواب و کابوس دیر کردن و مداد نبردن سر جلسه و اینطور خوابایی گذشت. با صدای اذان بلند شدم. خوبم. آروووومِ آرومممم. کامنتاتون آرومم می کنه. همۀ کامنتایی که دیشب فرستادین جوابش کلی قلبه! من تمام سعیمو می کنم. چشم. سربلندت می کنم. چشم. موفق میشم. چشم. باید اینطور بشه. نه؟ بیشتراتون وقتی این پستو می خونین که من سر جلسه ام. برام مهمه. کنکور نه! ادبیات چرا... پس دعام کنین. البته دعا کردین دیگه من خیلی پرروئم هی میگم دعا کنین دعا کنین :))) فعلااااا
موقت خواهد بود......برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 170 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 20:53
برچسب : نویسنده : abaan1 بازدید : 158 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 20:53